کد مطلب:28890 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:108

اجتناب از ابزارهای نامشروع در اجرای فرمان












جامعه انسانی - بدان گونه كه باید باشد - جامعه ای است سرشار از ارزش های انسانی؛ جامعه ای است كه قانون و عدالت، روابط را ایجاد می كند و یا پیوندها را می گسلد، سركشی ها را می زداید و ناهنجاری ها را هنجار می بخشد. امّا روشن است كه دست یافتن به چنین مرحله ای در جامعه انسانی، تا چه حدّی دشوار است. جامعه ای كه امام علی علیه السلام بر آن حكومت می كند، چگونه است؟ گرایش های مردمی در سطح عمومی آن، چه سان است؟ كشش ها و كوشش های عموم مردم، بر چه اساسی رقم می خورد ؟

بر جامعه آن روز، 25 سال، كسانی دیگر حكومت كرده اند؛ حكومت هایی كه بویژه در سال های پایانی با سركشی ها، انتقادها و رویارویی ها رو به رو بوده اند و آن گاه، در برابر آنها خشونت ها، برخوردهای تند، سیاست كردن ها و گاه زندان، شكنجه و خشونت، به كار رفته است.

جامعه در سطح عامّه، با قانون و ارزش آن به درستی آشنا نشده بودند و حاكمان، بر این نَمَط در میان مردم حكم می راندند. حاكمان، هرجا در اجرای خواست های خود، از مردمْ ناهنجاری می دیدند، زور، خشونت و غلبه با قدرت را نه راه پایانی، كه آغازین راه می دانستند و بدان عمل می كردند.

در سیاست اموی، هدف، وسیله را توجیه می كند و سیاستمدار، از هر گونه ابزاری، حتی نامشروع و با هر كیفیتی در اجرای سیاست و برنامه ها و فرمان هایش بهره می گیرد. رهبر این سیاست، با كسانی به زبان تطمیع سخن می گوید و با دیگرانی به زبان تهدید، و سرانجام، با كسانی به زبان تزویر. معاویه، با بهره گیری از چنین سیاستی بر شامْ حكم می رانْد و شاید حفظ منافع ملّیِ(!) شام، چنین اقتضا می كرد و او چنان می كرد.

امّا علی علیه السلام چه كند؟ در سیاست علوی كه استفاده از ابزار نامشروع برای اجرای سیاست ها روا نیست و رهبر مردم، تنها با زبان توجیه و تبیین و تعلیمْ سخن می گوید، و نه زبان تطمیع به كار می گیرد و نه با تزویر و تهدید و خشونتْ عمل می كند، چگونه باید مردمانی را كه بدان شیوه خو كرده اند، به راه آورد.

شگفت آورْ این كه توده مردم شام، بدون این كه از معاویه چیزی دریافت كنند، تنها با سیاست تزویر، تطمیع و تهدید، بدون چون و چرا از او اطاعت می كردند؛ امّا توده مردم كوفه، با این كه در كنار امام علیه السلام از منافع مادّی نیز بی بهره نبودند، فرمان نمی بردند. سخن امام علیه السلام در این باره، چنین است:

أوَلَیسَ عَجَباً أنَّ مُعاوِیَةَ یَدعُو الجُفاةَ الطَّغامَ فَیَتَّبِعونَهُ عَلی غَیرِ مَعونَةٍ ولا عَطاءٍ، وأنَا أدعوكُم - وأنتُم تَریكَةُ الإِسلامِ، وبَقِیَّةُ النّاسِ - إلَی المَعونَةِ أو طائِفَةٍ مِنَ العَطاءِ، فَتَفَرَّقونَ عَنّی وتَختَلِفونَ عَلَیَّ؟![1].

آیا شگفت نیست كه معاویه، جفاكاران فرومایه را می خوانَد و بی آن كه به آنان كمك و بخششی كند، او را پیروی می كنند؛ ولی من شما را - كه یادگار اسلام و بازمانده مردمید -، با كمك مالی و بخشش فرا می خوانم و از گِرد من پراكنده می شوید و با من ناسازگاری می كنید.

امام علیه السلام خوب می دانست كه جامعه، در سطحی از آگاهی نیست كه سخنان از سرِ سوز و پیراسته از شائبه های او را دریابد. می دانست كه با خشونت و تهدید، بسیاری و حتی كسانی از بلندپایگان را می توان به اطاعت وا داشت و كارها را، گرچه موقّت، به سامان آورد؛ ولی او چنین نكرد و فرمود:

ألا إنّی كُنتُ أمسِ أمیرَ المُؤمِنینَ فَأَصبَحتُ الیَومَ مَأموراً وكُنتُ ناهِیاً فَأَصبَحتُ مَنهِیّاً وقَد أحبَبتُمُ البَقاءَ ولَیسَ لی أن أحمِلَكُم عَلی ماتَكرَهونَ.[2].

بدانید كه من دیروز امیر مؤمنان بودم؛ ولی امروزْ فرمانبردارم، و بازمی داشتم، و امروزْ خود، باز داشته می شوم. شما ماندن را دوست می دارید و برای من [ روا ]نیست كه وا دارم شما را بر آنچه خوش نمی دارید.

در سیاست علوی، دستیابی به اهداف، در صورتی صحیح است كه مردمان، آزادانه بیندیشند و برنامه های اصلاحی را برگزینند و بدان، گردن نهند. امام علیه السلام هرگز روا نمی داشت كه آنچه را حق و استوار می دانست، با زبان شمشیر و خشونت، به مردمان بقبولاند و آنان را به اطاعت وا دارد؛ چرا كه در نهایت، مردم، راهی را برخواهند گزید كه بدان دل بسته اند.

به دیگر سخن، اگر این پرسش را در پیش دیدِ امام علی علیه السلام بنهید كه: «چرا مردم تنهایت گذاشتند؟»، امام علیه السلام در پاسخ می گوید: من حاضر نبودم با زبان شمشیر، آنان را به فرمانبری وا دارم. آنان نیز متأسّفانه به لحاظ فرهنگی و ساخت اجتماعی و شیوه هایی كه بر آنها رفته بود و بدانها خو گرفته بودند، چنان نبودند كه ارج و عظمت این راه را بفهمند و بدان گردن نهند.

امام علیه السلام بر این باور بود كه با خشونت، مشكل حكومت به گونه ای زودگذر، حل می شود؛ امّا آن حاكمیت و حكومت، دیگر علوی نخواهد بود. امام علیه السلام این حقیقت را بارها بیان كرده است:

یا أهلَ الكوفَةِ! أتَرونی لا أعلَمُ ما یُصلِحُكُم، بَلی، ولكِنّی أكرَهُ أن اُصلِحَكُم بِفَسادِ نَفسی.[3].

ای كوفیان! آیا گمان می كنید كه نمی دانم چه چیزی شما را اصلاح می كند؟ چرا؛ ولی خوش نمی دارم شما را با تباه ساختن خویش، به راه آورم.

و باز فرمود:

ولَقَد عَلِمتُ أنَّ الَّذی یُصلِحُكُم هُوَ السَّیفُ، وما كُنتُ مُتَحَرِّیاً صَلاحَكُم بِفَسادِ نَفسی ولكِن سَیُسَلِّطُ عَلَیكُم بَعدی سُلطانٌ صَعبٌ.[4].

می دانم آنچه شما را اصلاح می كند، شمشیر است؛ ولی من اصلاح شما را با تباه كردن خویش نمی جویم. لیكن پس از من، حكومتی خشن بر شما مسلّط خواهد گردید.

امام علی علیه السلام تصریح می كند كه راه تعامل با مردم و سر به راه كردن آنان را با زبان خشونت و شمشیر می داند و می تواند با شمشیر، كژی های آنان را راست كند و سركشان را به اطاعت وا دارد؛ امّا این كار را نمی كند. او می فرماید: اصلاح شما با بهره گیری خشونت، بهایی دارد و آن، تباه ساختن ارزش های اخلاقی است كه حاضر نیستم چنین بهایی را بپردازم. این، نه با خوی من سازگار است و نه با فلسفه حكومت من؛ امّا بدانید كه پس از من، روزگار دشواری در انتظار شماست. شما با این رفتارها و برخوردها، زمینه را برای حكومت كسانی آماده می سازید كه با شما جز با زبان شمشیر، سخن نخواهند گفت و به شما هرگز رحم نخواهند كرد:

لا یُصلِحُ لَكُم - یا أهلَ العِراقِ - إلّا مَن أخزاكُم وأخزاهُ اللَّهُ.[5].

اصلاح نمی كند شما را - ای مردمان عراق -، مگر آن كه خوارتان كند، و خداوند نیز او را خوار گرداند.









  1. ر. ك: ج 4، ص 239، ح 1522.
  2. ج 6، ص 223، ح 2577.
  3. ر. ك: ج 4، ص 317، ح 1724.
  4. رك: ج 4، ص 318، ح 1726.
  5. ربیع الأبرار: 250/4.